بچه که بودم یه جوجه داشتم
بچه که بودم یه جوجه داشتم
خیلی دوسش داشتم
فکر میکردم اونم خیلی دوستم داره ...
هرجا میرفتم دنبالم میومد!
یه روز دوستم اومد خونمون،یکم بهش غذا داد
شروع کرد دنبال دوستم راه رفتن ...
دوستم که رفت
از بالا پرتش کردم پایین
جوجم مُرد!
خیلی ناراحت شدما ...
ولی جوجه ای که با چارتا دونه
منو فراموش کنه رو نمیخواستم!
هنوزم این اخلاقمو دارم
یا یه چیز مال منه
یا تو زندگیم" هیچ" جایی نداره ...
خیلی دوسش داشتم
فکر میکردم اونم خیلی دوستم داره ...
هرجا میرفتم دنبالم میومد!
یه روز دوستم اومد خونمون،یکم بهش غذا داد
شروع کرد دنبال دوستم راه رفتن ...
دوستم که رفت
از بالا پرتش کردم پایین
جوجم مُرد!
خیلی ناراحت شدما ...
ولی جوجه ای که با چارتا دونه
منو فراموش کنه رو نمیخواستم!
هنوزم این اخلاقمو دارم
یا یه چیز مال منه
یا تو زندگیم" هیچ" جایی نداره ...
۱۳.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.