شبت بخیر یارجان

شبت بخیر یارجان!
این فیلم را دیروز گرفته بودم...
از حیات خلوت بیمارستان...
حوالی غروب بود که آمدم حیات پشتی...
اینجا شبیه دروازه بهشت است...
و من را یاد خودم می اندازد وقتی بین درختان بهشت قدم میزدم فارغ از تمام سختی های دنیا...
و من را یاد تو می اندازد...
و عطر موهایی که آدم را میبرد تا بهشت...
و من شک ندارم اینهمه عشق برمیگردد به روح هایی که در بهشت کنار هم قدم میزدند...
این شد که گوشی را برداشتم و از هیاهوی بهشت خیالیم تصویر گرفتم...
تا اگر یکروز یک جا بطور اتفاقی چشمم افتاد به چشمانت بی مقدمه بگویم:
سلام یارجان!
بهشت یادت هست؟!
دیدگاه ها (۵)

آغوش

از بین تمام ضعف ها و ناتوانیام تو زندگی یه چیز بیشتر از همه ...

مثل آن چایی که می‌چسبد به سرما بیشتربا همه گرمیم با دل‌های ت...

آدم عاقل برگ برنده اش را میگذارد برای سخت ترین مرحله...آدم ع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط