راستش وقتی میخوام از تو بنویسم باید بگم که تو برام:
راستش وقتی میخوام از تو بنویسم باید بگم که تو برام:
شبیهِ یه جعبه نون خامه ی بزرگ.
شبیهِ یه رنگ زرد قشنگ که روح آدمو زنده میکنه..
شبیهِ آخرین تیکه ی پیتزا...
شبیهِ خنکی هوای جنگلای شمال..
شبیهِ حسِ آخرین زنگ مدرسه..
شبیهِ وسطِ هندونه..
شبیهِ حسی که قدم زدن روی ماسه های ساحل..
شبیهِ بویِ خاک بارون زده..
شبیهِ قرمزی توت فرنگی..
شبیهِ چیزایی که هیچوقت حس خوبشون کم نمیشه!
شبیهِ یه جعبه نون خامه ی بزرگ.
شبیهِ یه رنگ زرد قشنگ که روح آدمو زنده میکنه..
شبیهِ آخرین تیکه ی پیتزا...
شبیهِ خنکی هوای جنگلای شمال..
شبیهِ حسِ آخرین زنگ مدرسه..
شبیهِ وسطِ هندونه..
شبیهِ حسی که قدم زدن روی ماسه های ساحل..
شبیهِ بویِ خاک بارون زده..
شبیهِ قرمزی توت فرنگی..
شبیهِ چیزایی که هیچوقت حس خوبشون کم نمیشه!
۲.۲k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.