گوناگون maryam

دیدگاه ها (۳)

پشت هرزن افسرده ای یه مـرد بی احسـاس نشستـه که روحشم خبر ندا...

نیسـتی و حالاتمـام مردم شهر شبیـہ تـو لباس مـی‌پوشند،و خـیاب...

😶😐

شب هایِ جمعه مامان بزرگ مارو تو حیاط خونه جمع میکرد و برامون...

چقدر کم در بدنم زندگی می‌کنم و چه بسیار در ذهنم...️ #ویسگون...

#تکست_خاص

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط