کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود

کاش دفتر خاطراتم چراغ جادو بود

تا هروقت از سر دلتنگی به رویش دست می ‌کشیدم ،

تو از درونش با آرزوی من بیرون می آمدی . . .
دیدگاه ها (۳)

از مرگتناراحت نمی‌شوماگر قرار باشدپیش منکه پیش از تو رفتمبیا...

من خانه را تاریک می‌کنم و هر چه پنجره است با پرده‌ایسیاه می‌...

نفرین به عشق و عاشقینفرین به بخت و سرنوشتبه اون نگاه که عشقت...

می خوام وقتی عاشق شدم مثل وایلت تشبیه ش بدم...

عجب وفایی دارد این دلتنگی!تنهاش ک میذاری،میری تو جمع وکلی می...

شب لب پنجره‌ی اتاقم می‌نشینمسراغ عطر تنت را از نسیم شب میگیر...

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط