💜💜
💜💜
نیستی و تنهایی مرا باور نمی کنی
من آفتابی ترین روز جهان را
در مخمل نگاهت مزه مزه کرده بودم
تو دور تر میشوی هر روز
و برای آنچه که مرا به جنون میکشاند
آهی نمیکشی.
من، بی تو به رقصِ پایان رسیده ام
همچون ماهی تنهایی
که اسیر است در تُنگِ تنهایی...
نیستی و تنهایی مرا باور نمی کنی
من آفتابی ترین روز جهان را
در مخمل نگاهت مزه مزه کرده بودم
تو دور تر میشوی هر روز
و برای آنچه که مرا به جنون میکشاند
آهی نمیکشی.
من، بی تو به رقصِ پایان رسیده ام
همچون ماهی تنهایی
که اسیر است در تُنگِ تنهایی...
۴.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۱