بی قراری ، یعنی قرار نداشتن.
بی قراری ، یعنی قرار نداشتن.
یعنی یک نفر نباشد که بتوانی کنارش بی هراسی از نگران کردنش خودت باشی با رنج ها و دردها و تاریکی های تن و روحت...
بی قراری، سرطان نسل ماست...
سرطان تکثیرشونده ی حرف هایی که گفتنش آرزوی محال شد و دفنشان کردیم در سکوتهای طولانی و پک های عمیق و باده های بی معنی و مستی های طولانی و خنده های گشاد...
بی قراری یعنی تنِ تنهای شهر شدن...
تنی نباشد که وسوسه ات کند به پیچک شدن و دورش پیچیدن و همانجا ماندن تا آخر زمستان...
یعنی شال گردنت بوی عطر هیچکس را ندهد جز بیدهای زیرزمین...
یعنی دستهایت را در شومینه خاموش غریبه ای دلتنگ رها کنی تا برای خودشان زغال شوند، بس که به هیچ کار دنیا نمی آیند وقتی نوازش کردن را از یاد برده باشند...
یعنی کلمات را ذبح کردن، مبادا که امیدی در دلی...
یعنی مرگاندن "کاش حالا اینجا بودی"
یعنی مرگاندن" وقتی میخندی چشمات
می خنده"
یعنی مرگاندن "سلام چشمه شراب"
بی قراری، یعنی جزیره شدن در اقیانوس مذاب...
یعنی ساکت ماندن ، در جواب دوستت دارم های دروغ، لبخندهای دروغ زدن. صبور ماندن، تکیده شدن، و به سپیدهای مو در آینه ها سلام کردن...
تا کی پرنده ای از راه برسد، و مژده آمدن بهار را بدهد، یا بشارت مرگی دلچسب را ...
یعنی یک نفر نباشد که بتوانی کنارش بی هراسی از نگران کردنش خودت باشی با رنج ها و دردها و تاریکی های تن و روحت...
بی قراری، سرطان نسل ماست...
سرطان تکثیرشونده ی حرف هایی که گفتنش آرزوی محال شد و دفنشان کردیم در سکوتهای طولانی و پک های عمیق و باده های بی معنی و مستی های طولانی و خنده های گشاد...
بی قراری یعنی تنِ تنهای شهر شدن...
تنی نباشد که وسوسه ات کند به پیچک شدن و دورش پیچیدن و همانجا ماندن تا آخر زمستان...
یعنی شال گردنت بوی عطر هیچکس را ندهد جز بیدهای زیرزمین...
یعنی دستهایت را در شومینه خاموش غریبه ای دلتنگ رها کنی تا برای خودشان زغال شوند، بس که به هیچ کار دنیا نمی آیند وقتی نوازش کردن را از یاد برده باشند...
یعنی کلمات را ذبح کردن، مبادا که امیدی در دلی...
یعنی مرگاندن "کاش حالا اینجا بودی"
یعنی مرگاندن" وقتی میخندی چشمات
می خنده"
یعنی مرگاندن "سلام چشمه شراب"
بی قراری، یعنی جزیره شدن در اقیانوس مذاب...
یعنی ساکت ماندن ، در جواب دوستت دارم های دروغ، لبخندهای دروغ زدن. صبور ماندن، تکیده شدن، و به سپیدهای مو در آینه ها سلام کردن...
تا کی پرنده ای از راه برسد، و مژده آمدن بهار را بدهد، یا بشارت مرگی دلچسب را ...
۳۴.۴k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.