کاش درد

کاش درد
آنقدر کوچک می شد
که پشت میز یک کافه می نشست
چای می‌خورد
ساعتش را نگاه می کرد
وبا عجله میگفت : " خدا حافظ " !!!
دیدگاه ها (۰)

به هر که گفتم دوستت دارم ،رفت من در کاهش جمعیت این شهر،دخیلم...

مرا دوست بدار، به سان گذر از یه سمت خیابان به سمتی دیگر اول ...

هر چقدر بیشتر می‌گذرد می فهمم برای این حجم از دلتنگی برنامه ...

‌‌‌‌:(

دوست داشتم شعری که نمیدانی را برایت تفسیر کنم در شبِ یلدا، ...

ورق روشن وقت

عشق ؟! نه من از عشق متنفر شدم عشق من رو نابود کرد من خاکستر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط