ای بر پدر چرخ شکستی کمرم را
ای بر پدر چرخ شکستی کمرم را
خاموش کن این آتش جان و شررم را
از دست تو در سینه ی ما آتش و خون است
کس نیست برد بر در جانان خبرم را
ای چرخ چه خواهی دگر از سینه ی مجروح
این ناله جان سوز بسوزد جگرم را
عیبم مکن ای دوست اگر بخت سیاهم
وآله که شکستن همه بال و پرم را
دیریست که در حسرت آن صورت یاریم
امید که بینم رخ آن تاج سرم را
غم نیست که جان در سر این راه گذاریم
😔😔😔
خاموش کن این آتش جان و شررم را
از دست تو در سینه ی ما آتش و خون است
کس نیست برد بر در جانان خبرم را
ای چرخ چه خواهی دگر از سینه ی مجروح
این ناله جان سوز بسوزد جگرم را
عیبم مکن ای دوست اگر بخت سیاهم
وآله که شکستن همه بال و پرم را
دیریست که در حسرت آن صورت یاریم
امید که بینم رخ آن تاج سرم را
غم نیست که جان در سر این راه گذاریم
😔😔😔
۳.۹k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.