غمی دیرینه اندر سینه دارم

غمی دیرینه اندر سینه دارم
غمی که بی جوابش جان می‌سپارم
غمی کهنه غمی سنگین
غمی که قلب مرا کرده غمگین
غم عشق و غم دلبستگی ها
غم او غم او تنهای تنها
غم عشق و غم شبهای تارم
غم یارم
غمی که کرده بودش بی قرارم
غمی که می‌گذشت از کوچه ی دل
غمی که داشت آن سرچشمه از دل
غمی که می‌گرفت هردم بهانه ات را
غمی سنگین و مرگ آور
غمی که از کوه سنگین تر
غمی دیرینه اندر سینه دارم غمی که از برایش جان می سپارم
غم یار و غم یار و غم 😭😭😭
دیدگاه ها (۲)

ای بر پدر چرخ شکستی کمرم راخاموش کن این آتش جان و شررم رااز ...

کتمان نکن یوسف تمام شهر می‌داننددر پشت آن رفتار محجوب خدایدر...

زور خر می‌خواهد و جان سگ و تاب شترعاشقی را اشتباهی بار آدم ک...

😔😔😔

الا ای دلبر زیبا کجاییچراپیش من تنهانیاییتو تنهایی و من تنها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط