بغلم ن

بغلم كن ...
ببينم آغوشت
به تنگى
دل من هست ...؟؟؟؟
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺗﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ …
ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻨﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ …
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣﻦ …
ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﻬﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ …
ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ …
ﺍﻭ ﺭﺍ …
ﺩﺭ ﺗﻨﮓ ﻣﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ …
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ …
ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ …
ﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﻡ ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ …
ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧد...
آخرین پرنده را هم
رها کردم
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفس خالی هست
که آزاد نمی شود
یک حرف عاشقانه بگویم
اجازه هست؟
چشمم بیاد تو بسته است

بخوابم بیا...
دیدگاه ها (۲)

امشبغمگینانه ترین سطرها رامی نویسم:دوستش داشتم واو نیزگاهی، ...

دیهان جان...توروخدا بیا واین شب عیدی باری از روی فکرو خیالم ...

.اتفاقی مرا ببیناتفاقی بگو وای خدای من، تو این جا...!بگذار ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط