خودم تنها ...
همیشه خیلی آرزو داشتم ...
اما الان چند وقتیه که هیچی خوشحالم نمیکنه مثل یه روح شدم .
دکتر بهم گفت :چرا این قدر غمگینی ؟
چرا افسرده شده ؟چرا ....
با بغض گفتم آقای دکتر خسته ام ...
گفت از چی ؟
گفتم از اینکه همیشه برای بقیه زندگی کردم
که یه وقت کسی ناراحت نشه ازم ....
اما حالا میبینم هیچی برام نمونده حتی خودم برای خودم ....
فقط یک چیزی فکرم و مشغول کرده که چرا نفس میکشم هنوزم ؟
هر لحظه فقط دوست دارم خاتمه بدم به همه چی ...؟
این منم من واقعی ....
خوش باش رفیق حداقل تو خوش باش ...
اما الان چند وقتیه که هیچی خوشحالم نمیکنه مثل یه روح شدم .
دکتر بهم گفت :چرا این قدر غمگینی ؟
چرا افسرده شده ؟چرا ....
با بغض گفتم آقای دکتر خسته ام ...
گفت از چی ؟
گفتم از اینکه همیشه برای بقیه زندگی کردم
که یه وقت کسی ناراحت نشه ازم ....
اما حالا میبینم هیچی برام نمونده حتی خودم برای خودم ....
فقط یک چیزی فکرم و مشغول کرده که چرا نفس میکشم هنوزم ؟
هر لحظه فقط دوست دارم خاتمه بدم به همه چی ...؟
این منم من واقعی ....
خوش باش رفیق حداقل تو خوش باش ...
۴.۵k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.