به تو میگویم

به تو میگویم :
نه از روی کینه ، نه از روی عشق ، بلکه از جایی میان هر دو جایی که دیگر هیچ احساسی نمیماند .
عشق تو آمد ، مثل نوری در تاریکی ، و رفت ، مثل سایه‌ ای که در غروب گم میشود .
شاید فکر کنی شکست خوردم
اما نه . . .
من فقط بیدار شدم .
آدمی وقتی از عشق میسوزد ، تازه خودش را میشناسد .
و حالا که بیگانه‌ام ، نه از تو دلگیرم ، نه از خودم .
فقط فهمیده‌ام . . .
بعضی عشق‌ ها برای ماندن نیستند
بلکه برای ساختن دردی‌ اند که ما را انسان‌ تر میکند .

#فاطی_جوونی
#سنجاقک_سبز
#متولد_خاکستر_رویا
دیدگاه ها (۳۰)

برایـت آرزو میکنم ،که چـشمانت اگر تــَر شد به شـوق آرزو باشد...

به سن نیستبه تجربه ها و نرسیدن هاییه کهتو اوج جوونی ، عاقل و...

- های ساغووووول 😍.آرام باش هر کس بتواند تو را عصبانی کنداربا...

مجتبی پورفرخ یه جا نوشته بود :مادربزرگم همیشه بهم میگفت ، هی...

شب آرام از پنجره می‌ریزد روی دیوار اتاقم،و من، در سکوتی که ب...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط