گاهی اوقات فکر میکنم

گاهی اوقات فکر میکنم ،
من بیهوده‌ام ، یا تو..
منظورم این است که نمیدانم چه‌کسی را باید مقصر دانست ؛ یا حداقل چه کسی باید مسئولیَتَش را بر عهده گیرد !؟
من - یا - تو
از نظر من زندگی درد بسیاری دارد اما ؛ به هنگامی که دیگر افراد دردشان را بیان میکنند ، تنها به دو چیز فکر میکنم . یکی انکه من چه چیز هایی را که پشت سر نگذاشته‌ام و این ها کوچک ترینشان را که تجربه کرده‌انو اینچنین خود را باخته‌اند
و دیگر انکه من زیاد شلوغش کرده‌ام. این درد ، بزرگ نیست ، باید آنقدری سختی هارا به دوش کِشَم کِه بدترین درد ها نسیبم شود ؛ آن زمان است که حق اعتراض و درماندگی خواهم داشت..
؛
حال اینجاست که من به دنبال مقصر میگردم ، تو ، کسی که باید مرا محافظت میکردو در آغوش محبت بزرگ میگرد ؛ یا من ، که این آغوش و حفاظت را خواهان بودم..
شاید هم من درواقع ناسپاس‌م ، و تو تمام خودت را گذاشته ای... تنها این منم.. که در دریایِ محبتت نابینا گشته‌ام
" ؟‌ "
دیدگاه ها (۰)

چطورین فرشته های من ؟خوبین ؟این ، دم آخریا که عید نزدیکه ؛ خ...

دیگر اشک‌ها برایَش معنایی نداشت ، کلماتی از زبان عزیزترین کس...

در زیر نور ماه همراه با نجوایِ باد خواهَم رقصید ؛در روزِ مرگ...

حرفی برایِ گفتن ندارم.منظورم این است ، همیشه میخواستم بنویسم...

من عجیبم؟ موضوع امروز در مورد اینه من عجیبم؟ مغزم قفل کرده ا...

پارت ۲۵خلاصه قضیه این بود که بعد از به دنیا اومدن آیلین، یه ...

شب بود. سکوت خانه، سنگین‌تر از آن بود که یک سقف بتواند تحمل ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط