برای گل ماه عزیزم:
برای گل ماه عزیزم:
شبانه روز ذهنم غرق فکر کردن به لطافت و زیبایی های تو میشه زیباترین عزیز من بابت نوشتن این نامه مطمئن نیستم سه ساعت از نیمه شب گذشته و من باید توی عالم خواب قدم برمیداشتم اما هنوز نتونستم دست از فکر کردن بهت بردارم چرا تو باید کسی باشی که من رو خوشحال میکنه لیلایِ من؟چرا تو کسی هستی که تمام دردهام رو از بین میبره اضطرابم رو به دست باد میسپره و با لبخندش تو قلبم آرامش میبخشه؟لبخند تو بدون شک تنها چیزیه که غیر عادی باعث تپش عاشقانه ی قلبم میشه و میتونم ده ها صفحه از زیباییش بنویسم اما امروز وقت نوشتن نیست نمیدونم از امروز چه اتفاقی منتظرمونه و چندسال آینده سرنوشت چه مسیری رو مقابلمون قرار میده تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که هیچوقت خوشحال تر از زمانی نبودم که کنارت از خواب بیدار شدم.
بچه ای که برای فرصت زندگی لحظه شماری میکرد دیواری بلند بینمون کشید یا این حال نمیتونم سرزنشش کنم گل ماه من من نمیتونم اونو رو سرزنش کنم نمیتونم تورو سرزنش کنم تنها کسی که از پس سرزنشش برمیام خودمم من قلب احمقم رو بهت باختم.
عشق خیلی احمقانست اینطور فکر نمیکنی؟
قبلا فکر میکردم عشق توی فداکاری و ازدواج خلاصه میشه اما حالا میدونم عشق خنده های از ته دل و لطیفته عشق همون چشمکیه که با خیره شدن به من روی صورت زیبات نقش می بنده و عشق...موج ملایمیه که با لبخند تو ساحل قلبم رو از همیشه گرم تر میکنه تو معنای دقیق عشقی عشق من.
تو به من یاد دادی چطور عاشق بشم از من دختر بهتری ساختی بهم یاد دادی چطور میتونم دختری با وقار و کامل باشم من همه چیز رو به تو مدیونم عزیزکرده
فکر میکنم هرگز اجازه ندم این نامه و کلمات مضحکم رو بخونی...شهر توی خاموشی مطلق فرو رفته و من بیدارتر از همیشه درباره ی تو مینویسم آره ..
تو تنها کسی هستی که باعث میشه اینقدر عجیب رفتار کنم.
از دیدنت خوشحالم حتی اگه نمی تونیم در آینده باهم باشیم تا روز مرگم از داشتنت برای این مدت کوتاه خوشحال میمونم عزیزم...تا روزی که بمیرم از اینکه روز اول دیدارمون به منظور عاشقی شروع شد خوشحال میمونم آخرین چیزی که این دختر قبل از خوابیدن میخواد بنویسه اینه که تا لحظه ی مرگم عاشقت میمونم و مطمئنم زیباترین شکلیه که میتونم به استقبال خواب ابدی برم.
-برای گل ماهم
از طرف عشق تو ماهک .
شبانه روز ذهنم غرق فکر کردن به لطافت و زیبایی های تو میشه زیباترین عزیز من بابت نوشتن این نامه مطمئن نیستم سه ساعت از نیمه شب گذشته و من باید توی عالم خواب قدم برمیداشتم اما هنوز نتونستم دست از فکر کردن بهت بردارم چرا تو باید کسی باشی که من رو خوشحال میکنه لیلایِ من؟چرا تو کسی هستی که تمام دردهام رو از بین میبره اضطرابم رو به دست باد میسپره و با لبخندش تو قلبم آرامش میبخشه؟لبخند تو بدون شک تنها چیزیه که غیر عادی باعث تپش عاشقانه ی قلبم میشه و میتونم ده ها صفحه از زیباییش بنویسم اما امروز وقت نوشتن نیست نمیدونم از امروز چه اتفاقی منتظرمونه و چندسال آینده سرنوشت چه مسیری رو مقابلمون قرار میده تنها چیزی که ازش مطمئنم اینه که هیچوقت خوشحال تر از زمانی نبودم که کنارت از خواب بیدار شدم.
بچه ای که برای فرصت زندگی لحظه شماری میکرد دیواری بلند بینمون کشید یا این حال نمیتونم سرزنشش کنم گل ماه من من نمیتونم اونو رو سرزنش کنم نمیتونم تورو سرزنش کنم تنها کسی که از پس سرزنشش برمیام خودمم من قلب احمقم رو بهت باختم.
عشق خیلی احمقانست اینطور فکر نمیکنی؟
قبلا فکر میکردم عشق توی فداکاری و ازدواج خلاصه میشه اما حالا میدونم عشق خنده های از ته دل و لطیفته عشق همون چشمکیه که با خیره شدن به من روی صورت زیبات نقش می بنده و عشق...موج ملایمیه که با لبخند تو ساحل قلبم رو از همیشه گرم تر میکنه تو معنای دقیق عشقی عشق من.
تو به من یاد دادی چطور عاشق بشم از من دختر بهتری ساختی بهم یاد دادی چطور میتونم دختری با وقار و کامل باشم من همه چیز رو به تو مدیونم عزیزکرده
فکر میکنم هرگز اجازه ندم این نامه و کلمات مضحکم رو بخونی...شهر توی خاموشی مطلق فرو رفته و من بیدارتر از همیشه درباره ی تو مینویسم آره ..
تو تنها کسی هستی که باعث میشه اینقدر عجیب رفتار کنم.
از دیدنت خوشحالم حتی اگه نمی تونیم در آینده باهم باشیم تا روز مرگم از داشتنت برای این مدت کوتاه خوشحال میمونم عزیزم...تا روزی که بمیرم از اینکه روز اول دیدارمون به منظور عاشقی شروع شد خوشحال میمونم آخرین چیزی که این دختر قبل از خوابیدن میخواد بنویسه اینه که تا لحظه ی مرگم عاشقت میمونم و مطمئنم زیباترین شکلیه که میتونم به استقبال خواب ابدی برم.
-برای گل ماهم
از طرف عشق تو ماهک .
۱۰.۸k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲