تبدیل کردن احساسات به کلماتچه جمله ی عجیب و ترسناکی

تبدیل کردن احساسات به کلمات؟چه جمله ی عجیب و ترسناکی!
آخر چگونه می‌توانم این غوغای درونم را تبدیل به کلمات کنم ؟ در درونم یک طوفان است و من درحال غرق شدن هستم .چگونه می‌توان این طوفان را به تو نشان داد ؟بیشترین چیزی که می‌توانم بگویم این است که “حال من خوب نیست “ اما آیا همین جمله ی کوتاه می‌تواند این طوفان درون مرا نشان دهد ؟ شاید با خود بگویی بله ! اما نه نمیتواند . اگر من بگویم “حالم خوب نیست “ ممکن است با خود فکر کنی که من فقط یک مقدار از نظر روحی حالم خوب نیست اما حقیقت ماجرا این است  که من دیگر روانی برایم نمانده،دیگر چیزی در من وجود ندارد که بخواهد از دست رود
در درونم فقط یک روح مانده اما همین روح کوچک هم دارد همانند برگ درختان پاییز میریزد و ناپدید می‌شود .
ای اُمید من!
ستاره ی بی انتهای من!
اگر روزی من را به خاک سپری،در درونم یک طوفان است و من شنا کردن را نمیدانم . اما میان همه ی اینها اگر روزی دیگر مرا ندیدی ، روحم را میان گل های خشک شده پیدا کن اطمینان داشته باش جایی میان گلبرگ ها قایم شده ام .
تو مَرا نجات خواهی داد
از این باتلاق تمام نشدنی ، تو
مقدس ترینِ زندگی من بودی .
دختر مقدس من ..

- برای ماهزاده .
دیدگاه ها (۰)

برای گل ماه عزیزم:شبانه روز ذهنم غرق فکر کردن به لطافت و زیب...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گوی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط