Yakuza part 1
*تو یه دختر دبیرستانی که توی سئول درس میخونه و سرش به کار خودشه و زیاد درگیر بقیع نمیشه و به مامانش قول داده که درساش بخونه تا بتونه بورسیه دانشگاهش بگیره و بعدشم بتونه دکتر بشه و کمک خانوادش کنه و کارای درمان مادرش بکنه ولی خب همین الآنم اون توی کافه ها و مغازه ها کار پاره وقت انجام میده تا بتونه زندگی رو بگذرونه وقتی بچه تر بودی پدرتون توی سن کم تنهاتون گذاشت و به مادرت خیانت کرد و تمام کارا افتاد روی دوش مادرت و متاسفانه اون به سرطان مبتلا شد و دیگه نتونست کارا رو انجام بده برای همین تو دست به کار شدی تو دختر بزرگ اون خونه بودی برای همین همه کارا روی دوش تو میوفتاد
ا/ت ویو: بعد از. تموم شدن مدرسه راه افتادم و میرفتم سمت کافه ای که باید توش کار میکردم تو یه کوچه صدای دعوا میومد میدونستم بازم پسرا زده به سرشون دعوا کنن سرم انداختم پایین تا فقط رد بشم که یکیشون داد زد
او او او چه دختر خوش هیکلی اومم تو سال دومی اره وایسا یکم ببینیمت
اهمیتی ندادم به راهم ادامه دادم راه افتاد بیاد سراغم
صدای یه پسر شنیدم
؟: هی گمشو به دخترا کاری نداریم ما
اوف چش رئیس
خیالم راحت شد و رفتم سر کارم توی کافه کار میکردم و شبا میرفتم فروشگاه واسه کار کردن بعد از اینکه کافه بسته شد رفتم سر اون یکی کارم نشسته بودم رو صندلی داشتم تست میزدم که صدای زنگوله بالای در اومد
+ خوش اومدین
توجه نکردم که دوتا بطری سوجو گذاشت رو میز سرم آوردم بالا نگا کردم همون پسر بود
؟: یه بسته سیگارم بهم بده
+ نمیتونم بدم شما زیر سن قانونی هستید
؟: نمیخوای که تو دردسر بیوفتی ؟
+ گفتم که نمیشه
؟: ایششش
از مغازه رفت بیرون و سیگارش روشن کرد میکشید سوجو هارو گذاشتم سر جاشون
فردا شد رفتم مدرسه .....
امیدوارم خوشتون بیاد
ا/ت ویو: بعد از. تموم شدن مدرسه راه افتادم و میرفتم سمت کافه ای که باید توش کار میکردم تو یه کوچه صدای دعوا میومد میدونستم بازم پسرا زده به سرشون دعوا کنن سرم انداختم پایین تا فقط رد بشم که یکیشون داد زد
او او او چه دختر خوش هیکلی اومم تو سال دومی اره وایسا یکم ببینیمت
اهمیتی ندادم به راهم ادامه دادم راه افتاد بیاد سراغم
صدای یه پسر شنیدم
؟: هی گمشو به دخترا کاری نداریم ما
اوف چش رئیس
خیالم راحت شد و رفتم سر کارم توی کافه کار میکردم و شبا میرفتم فروشگاه واسه کار کردن بعد از اینکه کافه بسته شد رفتم سر اون یکی کارم نشسته بودم رو صندلی داشتم تست میزدم که صدای زنگوله بالای در اومد
+ خوش اومدین
توجه نکردم که دوتا بطری سوجو گذاشت رو میز سرم آوردم بالا نگا کردم همون پسر بود
؟: یه بسته سیگارم بهم بده
+ نمیتونم بدم شما زیر سن قانونی هستید
؟: نمیخوای که تو دردسر بیوفتی ؟
+ گفتم که نمیشه
؟: ایششش
از مغازه رفت بیرون و سیگارش روشن کرد میکشید سوجو هارو گذاشتم سر جاشون
فردا شد رفتم مدرسه .....
امیدوارم خوشتون بیاد
۸.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.