به یاد سوسن معین
یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم
شب زنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر می رسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ، نو می شوی ، من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورت های دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم
🎵 #به_یاد_سوسن
🎤 #معین
#ریمیکس
#یادت_میاد
از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین ، مست و خمارت نیستم
شب زنده داری می کنی تا صبح زاری می کنی
تو بیقراری می کنی ، من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر می رسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی ، نو می شوی ، من در بهارت نیستم
زنگارها را شسته ام دور از کدورت های دور
آیینه ای رو به توام ، اما کنارت نیستم
دور دلم دیوار نیست ، انکار من دشوار نیست
اصلا منی در کار نیست ، امن ام حصارت نیستم
🎵 #به_یاد_سوسن
🎤 #معین
#ریمیکس
#یادت_میاد
۴۱.۵k
۱۹ تیر ۱۴۰۲