چوک و چوک...
چوک و چوک...
گم کرده راهش در شب تاریک
شب پردهی ساحل نزدیک
دم به دم میکوبدم بر پشت شیشه
شب پردهی ساحل نزدیک
در تلاش تو چه مقصدیست؟
شب پردهی ساحل نزدیک با من میگوید:
چه فراوان روشنایی در اتاق تست
باز کن یک لحظه در بر من
خستگی آورده شب در من
بیخیالش شب پردهی ساحل نزدیک
هر تنی را میتواند داد هر راهی
راه سوی عافیتگاهی
وز پس هر روشنی ده برمفری هست
چوک و چوک...
در این دل شب که ازو این رنج میزاید
پس چرا هرکس به راه من نمیآید؟
گم کرده راهش در شب تاریک
شب پردهی ساحل نزدیک
دم به دم میکوبدم بر پشت شیشه
شب پردهی ساحل نزدیک
در تلاش تو چه مقصدیست؟
شب پردهی ساحل نزدیک با من میگوید:
چه فراوان روشنایی در اتاق تست
باز کن یک لحظه در بر من
خستگی آورده شب در من
بیخیالش شب پردهی ساحل نزدیک
هر تنی را میتواند داد هر راهی
راه سوی عافیتگاهی
وز پس هر روشنی ده برمفری هست
چوک و چوک...
در این دل شب که ازو این رنج میزاید
پس چرا هرکس به راه من نمیآید؟
۳.۴k
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.