بهت پیله کردم نمیمونی پیشم
بهت پیله کردم نمیمونی پیشم
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم ...
از عشق زیادی تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم ...
بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازیو صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
من و تو یه عمره دو تا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم ...
بشینیم و عشقو به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم ...
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مث عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرس آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
مث عصر پاییزیه ... مث عصر پاییزی
نه میمیرم اینجا نه پروانه میشم ...
از عشق زیادی تورو خسته کردم
تو دورم زدی خواستی دورت نگردم ...
بازم شوری اشک و لبهای سردم
من این بازیو صد دفعه دوره کردم
نه راهی نداره گمونم قراره
یکی دیگه دستامو تنها بذاره
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
من و تو یه عمره دو تا خط صافیم
شده عادت ما که رویا ببافیم ...
بشینیم و عشقو به بازی بگیریم
واسه زندگی کردنامون بمیریم ...
چه سخته تو تنهایی شرمنده میشی
ماها قهرمانیم و بازنده میشیم
مث عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خیلیا خاطرس آرزومون
دیگه توی دنیا به چی اعتباره
کسی که براش مردی دوست نداره
منو بغض و بارون سکوت خیابون
دوباره شکستم چه ساده چه آسون
به پاتم بسوزم تو شمعم نمیشی
تو حوای دنیای آدم نمیشی
غرورت گلومو به هق هق کشیده
آدم که قسم خوردشو دق نمیده
مث عصر پاییزیه ... مث عصر پاییزی
۱۲۱
۱۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.