فکر میکردم توهم زدم یا از پشت خونه دور زدم و دوباره برگشت

فکر میکردم توهم زدم یا از پشت خونه دور زدم و دوباره برگشتم توی خونه‌ی خودمون ...

صدای پدرم میومد که پیانو مینواخت، اما وقتی وارد تونل شدم که پدرم خونه نبود

به دنبال صدا رفتم و پدرم رو پیدا کردم
خدای من، چی میدیدم؟((:
چرا به جای چشم روی صورت پدرم دکمه بود؟🥲😳

هنوز با شک دیدن پدر چشم دکمه ای کنار نیومده بودم که مادرم توی اتاق اومد و دیدم چشم های اون هم دکمه ایه…

بهم گفتن اونجا دنیای موازیه و اون ها پدر‌و مادر دیگه‌ی من هستن ...

اونجا دنیایی بود که اجازه میدادن هرکاری دلم میخواد بکنم و هرجایی دلم میخواد برم، حتی میتونستم با گربه ها هم حرف بزنم !😍
دیدگاه ها (۲)

برای من زندگی در کنار ادما هیچ اهمیتی نداره من فکر میکنم هیچ...

I Want To Eat Your Pancreas 🫀👀هرچی روزها می‌گذشت حس عجیبی پی...

اون شرط اینه :من باید روی چشم هام دکمه بدوزم و دیگه هرگز به ...

📖مدیتیشن📝معرفی کتاب مردم به اشتباه فکر میکنند مدیتیشن یا مرا...

مافیای جذاب من پارت ۱

کپشن رو کامل بخوانید!!

معرفی فیک (دور اما آشنا )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط