سنیور نگاهت میگه عاشقیعاشقی

_سنیور نگاهت میگه عاشقی!عاشقی؟
_عاشقم...
_چرا چشمات انقدر غمگینه؟ عشقت درد داره؟
_انگار هم درد داره هم کل حواست رو برده!
_سنیور چرا عشقت درد داره یکی دیگه رو دوست داشت؟
_نه...دوستم داشت! اما یکسالی هست که تنهام گذاشته...اون تنهام گذاشت...الان هم یه گوشه ای از این دنیا زیر یه مشت خاک دفنه

_کالرز








































































































_کافه تهکوک #TK
































































































































































The memories of with you
دیدگاه ها (۳)

_بیا نه رومئو و ژولیت باشیم نه دزیره و ناپلئون نه لیلی و مجن...

_دستت و به موهام بکش ژنرال.. من یه پسرم شاید موهام مثل دختر...

امشب میخام به مارسی قدم بزارمبه ساختمون هبیتیت برم توی کافه ...

اولین باری که نگاهم با نگاهت گره خورد فهمیدم تلخی فقط فنجون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط