شب

#شب!
قتلگاه خاطره‌های من است. تو منتظر نشسته‌ای به مرگ بیداری‌ام. چشم بر می‌بندم
آمدنت را چشم باز می‌کنی...
دیدگاه ها (۳)

#با توام ای عشق بی انصاف، این انصاف بود!؟رفتنت دست خودت باش...

#جام شرابی که طعم بوسه به #لب داشتپیر شدیم و شبی به کار نیام...

#بگو دوباره به این جهان بازخواهیم‌گشتو مراحتی اگر درخت گیلاس...

#پرنده‌ای آبی در قلب من است که می‌خواهد بزند بیرون اما من به...

سلام

روز گر صد بار بینمت دل تسلط،کی می شوداز خدا خواهم که در این ...

هزار شب نشسته ام ، به پای چشم های تورهـا نمی کنـد مـرا ، هـو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط