عاشقانه های شبنم درکنار زندگیم

کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
به شب فانوس بام تار من بود
گل آبی به گندمزار من بود
اگر با دیگران تابیده امروز
همه دانند روزی یار من بود
دیدگاه ها (۰)

عاشقانه های شبنم درکنار بهترینم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

عاشقانه های شبنم

تو با جامی ربودی ماه از آبچو نوشیدیم از آن جام گواراتو نیلوف...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط