کجای قصه من اشتباه بود

در این زمانه گناهی که مهربانی کرد
به من بگو که بدانم کدام جانی کرد؟

سلام کردم و چون دیگران نشستم، او
میان این همه آدم مرا نشانی کرد

نگاه کرد؛ سپس خیره شد؛ سپس برخاست
اگر چه خنده من نیز همزمانی کرد

گرفت دست مرا مثل قایقی کوچک
به سمت دورترین نقطه بادبانی کرد

به خشم وحشی طوفان سپرد روحم را
کسی که آمد و با آسمان تبانی کرد

بلند کرد و در آغوش خویش غرقم کرد
شبیه موج که یک کشف ناگهانی کرد

کجای قصه من اشتباه بود بگو
کجای قصه دل ساده ام جوانی کرد

محمد خوش بین
دیدگاه ها (۶)

جان سخت

عشقم در چه حالی

تو نباشی

شهر سنگستان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط