توضیح میدهی
توضیح میدهی
و من میدانم که توجیه است..
آدم
وقتی میداند کارش اشتباه است ،
شروع میکند به بهانه تراشی
به خوب جلوه دادن غلطش ؛
آدم وقتی برایِ خوشبختی
خودش میرود ،
کم بودن لیاقتش را بهانه میکند
و دلیل میتراشد که قدِ من آنقدر بلند نیست که به آرزوهایت برسد !
دوباره برمیگردی
به جایی که بودی
و من میدانم
چیزِ تمام شده ،
همان وقت که حرف تمام شدنش تویِ
سرت جمله بندی شده ،
تمام شده و تمام!!
بعد از رفتنت دوباره برمیگردی
سرِ خطِ همه چیز
و اینبار جمله تویِ سرت شکل نگرفته
من نقطه میگذارم ته هر جمله و قصه و توضیحی که برسد به دوباره ما شدنمان.
نه توضیح ،
رفتن و نماندن ها را توجیه میکند ؛
نه دوباره برگشتن ها ،
قصه یِ تمام شده را شروع ،
و نه هیچ چیز ،
زخمِ رویِ تن،
جا مانده را ترمیم...
#خاصترین
و من میدانم که توجیه است..
آدم
وقتی میداند کارش اشتباه است ،
شروع میکند به بهانه تراشی
به خوب جلوه دادن غلطش ؛
آدم وقتی برایِ خوشبختی
خودش میرود ،
کم بودن لیاقتش را بهانه میکند
و دلیل میتراشد که قدِ من آنقدر بلند نیست که به آرزوهایت برسد !
دوباره برمیگردی
به جایی که بودی
و من میدانم
چیزِ تمام شده ،
همان وقت که حرف تمام شدنش تویِ
سرت جمله بندی شده ،
تمام شده و تمام!!
بعد از رفتنت دوباره برمیگردی
سرِ خطِ همه چیز
و اینبار جمله تویِ سرت شکل نگرفته
من نقطه میگذارم ته هر جمله و قصه و توضیحی که برسد به دوباره ما شدنمان.
نه توضیح ،
رفتن و نماندن ها را توجیه میکند ؛
نه دوباره برگشتن ها ،
قصه یِ تمام شده را شروع ،
و نه هیچ چیز ،
زخمِ رویِ تن،
جا مانده را ترمیم...
#خاصترین
۴.۰k
۲۰ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.