از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_20
دستش تکون خورد
شهرزاد: یاس
رفتم دکتر صدا کردم خدایا شکرت رفیقم روبهم برگردوندی
همه اومدن ملاقاتیش من رفتم یه دکتر برای قلبم گفت چیزی نی فقط نباید اعصبی شم قلبم درد میگره دیگه شهرزاد خوب شده بود منم داشتم کار های سفرم رو اماده میکردم
شهرزاد هم بهتر شده بود امروز برم پیشش و خدافظی کنم فردا ساعت 10شب بلیط دارم
رفتم حاضر شدم که و رفتم جلوی در بودم
زنگ زدم مامانش درو باز کرد
یاس: سلام خاله
فاطمه: سلام دخترم خوبی بفرما تو
یاسد: سلام خاله خوبین اومدم شهرزاد رو ببینم رفتم تو اتاق پیش شهرزاد
یاس: خر شرکم چطوره
خندید
شهرزاد: کوفت شرک
یاس: شهرزاد من یه 4ماه میرم اکسفورد میام که بریم دانشگاه فقط میخوام ناراحت نشی
با ناراحتی گفت
_چطوری بهترین رفیقیم داره میرع ناراحت نباشم
یاس: تا دانشگاه ها میام خب دیگه چخبر نامزد بیشعورت خوبه
شهرزاد: کوفت به این خشتیپی
ایشی کردم و تا شب باهاش حرف زدم
یاس: من دیگه برم یه ساعت دیگه پرواز دارم
ازش خدافظی کردم خیلی بد بود و رفتم سمت فرودگاه دیدم همه اومدن حتی کوه غرور امیرسام رفتم از همه خدافظی کردم
مامان:دخترم حواست به خودت باشه
یاس:چشم مامان
و رفتم توی هواپیما و بریم به امید زندگی
........................
چهار ماه بعد
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_20
دستش تکون خورد
شهرزاد: یاس
رفتم دکتر صدا کردم خدایا شکرت رفیقم روبهم برگردوندی
همه اومدن ملاقاتیش من رفتم یه دکتر برای قلبم گفت چیزی نی فقط نباید اعصبی شم قلبم درد میگره دیگه شهرزاد خوب شده بود منم داشتم کار های سفرم رو اماده میکردم
شهرزاد هم بهتر شده بود امروز برم پیشش و خدافظی کنم فردا ساعت 10شب بلیط دارم
رفتم حاضر شدم که و رفتم جلوی در بودم
زنگ زدم مامانش درو باز کرد
یاس: سلام خاله
فاطمه: سلام دخترم خوبی بفرما تو
یاسد: سلام خاله خوبین اومدم شهرزاد رو ببینم رفتم تو اتاق پیش شهرزاد
یاس: خر شرکم چطوره
خندید
شهرزاد: کوفت شرک
یاس: شهرزاد من یه 4ماه میرم اکسفورد میام که بریم دانشگاه فقط میخوام ناراحت نشی
با ناراحتی گفت
_چطوری بهترین رفیقیم داره میرع ناراحت نباشم
یاس: تا دانشگاه ها میام خب دیگه چخبر نامزد بیشعورت خوبه
شهرزاد: کوفت به این خشتیپی
ایشی کردم و تا شب باهاش حرف زدم
یاس: من دیگه برم یه ساعت دیگه پرواز دارم
ازش خدافظی کردم خیلی بد بود و رفتم سمت فرودگاه دیدم همه اومدن حتی کوه غرور امیرسام رفتم از همه خدافظی کردم
مامان:دخترم حواست به خودت باشه
یاس:چشم مامان
و رفتم توی هواپیما و بریم به امید زندگی
........................
چهار ماه بعد
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
۴.۵k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.