از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
از غرور تا عشق ❤💜🔥﹞
نا••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_21
اخیش دوباره تو خاک ایران بعد چهار ماه اومدم روز تولد رز میخوام سوپرایزش کنم
تولدش 30شهریور بود خب لباس هامو نرتب کردم و راه افتادم دلم برا لامبور گینیم تنگ شده بود خب صدای اهنگ تا بیرون میومد یه گوشی رز با خط ناشناسم پیام دادم
: بیا جلو درو الا اتفاقی خوبی نیوفته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رز
امروز تولدم بود و جای یاس خالی بود با شیطونی هاش خالی بود هی
یکدفع به گوشم پیام اومد با خط ناشناس
_بیا جلو در و الا اتفاقی نمیوفته با بچه ها رفتیم درو که باز کردن با کسی که دیدم جیغ کشیدم و همه تو شوک بودن رفتم بلغش کردم وای چقدر دلم براش تنگ شده بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاس
با دیدنم انقدر خوشخال شد که کسی نشد
یاس: بسه تف مالیم کردی
رز: لیاقت نداری
رفتیم تو رفتم بالا توی اتاقم و شروع کردم ارایش لباس پوشدم و رفتم پایین همه بودن خب نوبت کادو ها شد پدر و مادرم یه خونه تو شمرون دادن و مریم ست طلا
و من بهش قول دادم یه چهره ازش بکشم و بزرگ و کشیدم دیروز تموم شد دادم بهش انصدر خوشحال شد رز و من از بچگی کارهای دست خیلی ارزش داشت و خوب
خب دیگع بزن و برقص رفتیم کلی رقصیدیم دیگه شب بود و همه رفتن و منم رفتم بالا خوابیدم فردا با ارزو باید کار های دانشگاه هم رو میکردم
صبح با صدلی زنگ گوشیم پاشدم
یاس: بله
ارزو: درد پاشو حاضز شو میام دنبالت بریم کارهای دانشگاه رو کنیم
یاس: وای یادم رفته بود بای
بیشعور قطع کرد پاشدم رفتم پایین صبحونه خوردم یه مانتو قرمز جلو باز و شال و شلوار زاپ دار خب حالا وقت ارایشه یه ارایش ملیح کردم و رفتم پایین مفش پوشیدم و رفتم دیدیم ارزو جلو دره
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
پارت جدید خدمت نگاه قشنگتون
نا••┈┈┈┅💜🤤›┅┈┈
#part_21
اخیش دوباره تو خاک ایران بعد چهار ماه اومدم روز تولد رز میخوام سوپرایزش کنم
تولدش 30شهریور بود خب لباس هامو نرتب کردم و راه افتادم دلم برا لامبور گینیم تنگ شده بود خب صدای اهنگ تا بیرون میومد یه گوشی رز با خط ناشناسم پیام دادم
: بیا جلو درو الا اتفاقی خوبی نیوفته
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رز
امروز تولدم بود و جای یاس خالی بود با شیطونی هاش خالی بود هی
یکدفع به گوشم پیام اومد با خط ناشناس
_بیا جلو در و الا اتفاقی نمیوفته با بچه ها رفتیم درو که باز کردن با کسی که دیدم جیغ کشیدم و همه تو شوک بودن رفتم بلغش کردم وای چقدر دلم براش تنگ شده بود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاس
با دیدنم انقدر خوشخال شد که کسی نشد
یاس: بسه تف مالیم کردی
رز: لیاقت نداری
رفتیم تو رفتم بالا توی اتاقم و شروع کردم ارایش لباس پوشدم و رفتم پایین همه بودن خب نوبت کادو ها شد پدر و مادرم یه خونه تو شمرون دادن و مریم ست طلا
و من بهش قول دادم یه چهره ازش بکشم و بزرگ و کشیدم دیروز تموم شد دادم بهش انصدر خوشحال شد رز و من از بچگی کارهای دست خیلی ارزش داشت و خوب
خب دیگع بزن و برقص رفتیم کلی رقصیدیم دیگه شب بود و همه رفتن و منم رفتم بالا خوابیدم فردا با ارزو باید کار های دانشگاه هم رو میکردم
صبح با صدلی زنگ گوشیم پاشدم
یاس: بله
ارزو: درد پاشو حاضز شو میام دنبالت بریم کارهای دانشگاه رو کنیم
یاس: وای یادم رفته بود بای
بیشعور قطع کرد پاشدم رفتم پایین صبحونه خوردم یه مانتو قرمز جلو باز و شال و شلوار زاپ دار خب حالا وقت ارایشه یه ارایش ملیح کردم و رفتم پایین مفش پوشیدم و رفتم دیدیم ارزو جلو دره
••┈┈┈┈┅‹💜🤤›┅┈┈┈••
پارت جدید خدمت نگاه قشنگتون
۴.۴k
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.