عاشقانه های شبنم درکنارعزیزترینم
داشتم
لباس هایم رامی شمردم می خواستم ببینم در چند دست لباس تا همین جا
گفته ام دوستت دارم
داشتم می شمردم
که صدای چوب رختیِ اتاقم را
شنیدم
که عطر تو از صدایش بلند شده بود
داشتم می شمردم
که صدای بوسه هایت را
از لای یکی از پیراهن هایم شنیدم
آری همانی که برای اولین بار گونه هایت را روی سینه ام گذاشتی
و با چشمهایت خمیازه ی بلند کشیدی..
لباس هایم رامی شمردم می خواستم ببینم در چند دست لباس تا همین جا
گفته ام دوستت دارم
داشتم می شمردم
که صدای چوب رختیِ اتاقم را
شنیدم
که عطر تو از صدایش بلند شده بود
داشتم می شمردم
که صدای بوسه هایت را
از لای یکی از پیراهن هایم شنیدم
آری همانی که برای اولین بار گونه هایت را روی سینه ام گذاشتی
و با چشمهایت خمیازه ی بلند کشیدی..
۱۰.۵k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳