ات قشنگم حالت خوبه

&ا.ت قشنگم حالت خوبه ؟
*چرا بهش گفت قشنگم اون فقط به من‌گفته بود ایشش چرا حسودی میکنم اخه
ا.ت عزیزم حالت خوبه ؟
_بچه ها ببخشید اونقدر حالش خوب نیست باید بریم یه هتلی جایی امروز روزتون خراب شد
&* یاااا اون دوست منه
_تعجب کردم ولی لبخند زدم باشه بابا ولی بریم تو بغلم هق هق میکرد یعنی خیلی درد داشت چرا نکنهدبه خاطر اون سیلی هرزه ایجوری شده رفتیم سوار ماشین شدیم ا.ت و گذاشتم رو پام سرش رو ، ردی سینم فرو برد و گریه میکرد
+ددی هق خیلی هق درد هق دارم هقق
_هیسس سعی کن بخوابی کوچولوی ددی
+باشه ددی هقق سعی کردم بخوابم و با ضربان قلب جیمین خوابم برد
&هیون.....
_هیسس خوابه بعدا حرف نیزنیم الان فقط بریم هتل ( با صدای اروم )
&سرمو به نشونه تایید بالا و پایین کردم پیاده شین ( با صدای اروم )
*_ هوم
_ا.ت چون خواب بود مجبور بودم بغلش کنم و ببرم پس چمدونا رو
& هیونگ نگران نباش میارم چمدون ها رو
_ممنون
&😊
_رفتم‌تو هتل دوتا اتاق گرفتم یکی برای منو ا.ت ویکی برای سونگ هو و یورا
رفتم‌تو اتاق ا.ت.و گذاشتم رو تخت و خودمم بغلش خوابیدم
&* منو یورا هم رفتیم‌تو اتاقی که جیمین گرفته بود
قشنگم خوبی احساس میکنم حالت خوب نیست
*خوبم فقط احساس دارم دیگه اونقدر دوسم نداری
&چی ؟ چی میگی من‌تو رو اندازه کل دنیا دوست دارم بببینم نکنه به ا.ت ... اره ؟ ( خنده )
ببین کی حسودی کرده
کوچولوی من حسودی کرده نترس چیزی به غیر از دوستی و خواهر برادری بین ما نیست
* واقعا تو اونو به عنوان
& اره پس چی من تو رو به عنوان زنم و مادر بچه هام دوست دارم
*یاااا (خجالت )
& خنده ) خیلی خب بگیریم بخوابیم فردا کلی خوش بگذرونیم
* هورااا باشه ( کیوت )
&کوچولوی دوست داشتنی
دیدگاه ها (۱)

+صبح از خواب بیدار شدم بهتر شده بودم ولی اونقدر نه بغلم و د...

+رسیدیم بیمارستان فکر میکردم حامله باشم ( بچه ها من تو این ر...

&باشه رفتیم بالا داشتم وسایل ها رو جمع میکردم که صورت ا.ت و ...

&باشه رفتیم بالا داشتم وسایل ها رو جمع میکردم که صورت ا.ت و ...

hyunjin

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

سه پارتی هیسونگ p۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط