عاشقانه های
خانه کن در دل من مست بزن شانه به مو
غم چشمان مرا گاه ببین بارانی است
شانه با شانه ی تو رفته ام و میگردم
عاشقی پرسه ی در بند شب تهرانی است
لرزه ی بر تنمی سردی عشقی گاهی
خسته ام این که چرا شاکی ام و پنهانی است
دوستت دارم و امشب تو به شعرم جان باش
در هوای دل تنگم تو بمان مهمانی است
غم چشمان مرا گاه ببین بارانی است
شانه با شانه ی تو رفته ام و میگردم
عاشقی پرسه ی در بند شب تهرانی است
لرزه ی بر تنمی سردی عشقی گاهی
خسته ام این که چرا شاکی ام و پنهانی است
دوستت دارم و امشب تو به شعرم جان باش
در هوای دل تنگم تو بمان مهمانی است
- ۵.۲k
- ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط