تو 15 سالگی باهم آشنا شدیم . . .
تو 15 سالگی باهم آشنا شدیم . . .
توی 15 سالگی برای اولین بار گفتم عاشقتم و توهم گفتی منم همینطور . . .
تو 16 سالگی بغلم کردی و گفتی دوستم داری . . .
توی 17 سالگی گوشهی پارک دستمو محکم فشار دادی و بوسم کردی . . .
تو 18 سالگی خیلی خوشحال بودیم چون میتونستیم باهم ازدواج کنیم و تا ابد کنار هم باشیم . . .
تو 19 سالگی یکم سرد شدی باهام
و من هرشب با فکرت بیدار میموندم و دلم میخواست بهت بگم که شبها بدون تو اصلا نمیگذره . . .
تو 20 سالگی بهم گفتی تو لایق بهتر از منی
و تو همون 20 سالگی ولم کردی و رفتی . . .
توی 21 سالگی در حالی که خبر نداشتم زندهای یا نه دوستم زنگ زد و منو به عروسیش دعوت کرد . . .
توی 22 سالگی فهمیدم شوهر دوستم تویی . . .
توی 23 سالگی فهمیدم بچه دار شدی . . .
توی 24 سالگی فهمیدم اسم بچت اسم دوستدختریه که قبل از من داشتی . . .
توی 25 سالگی فهمیدم منو هیچوقت دوستم نداشتی :)
حالا که 30 ساله شدم و همهی این سالهارو به یاد تو گذروندم و صدای تو هر روز از طبقهی بالایی که قربون صدقهی دخترت میرفتی میومد . . .
38 سالمه و دخترت 15 سالشه . . .
با یپسری دوست شده...خیلی هم همو دوست دارن،
هر روز میاد برام از خاطرهاشون تعریف میکنه،
آخه همدم دخترت منم !
ته چشمهات میشه ی ترسیرو حس کرد ...
حالا 43 سالمه و دختر 20 سالت اومده تو بغلم گریه میکنه ،
چون پسرم ولش کرده . . . :)))
و حالا توی سن 44 سالگی
ازت ی سوالی دارم . . .
عشق پونزده سالگی من ، فقط بهم بگو :
میارزید !?
توی 15 سالگی برای اولین بار گفتم عاشقتم و توهم گفتی منم همینطور . . .
تو 16 سالگی بغلم کردی و گفتی دوستم داری . . .
توی 17 سالگی گوشهی پارک دستمو محکم فشار دادی و بوسم کردی . . .
تو 18 سالگی خیلی خوشحال بودیم چون میتونستیم باهم ازدواج کنیم و تا ابد کنار هم باشیم . . .
تو 19 سالگی یکم سرد شدی باهام
و من هرشب با فکرت بیدار میموندم و دلم میخواست بهت بگم که شبها بدون تو اصلا نمیگذره . . .
تو 20 سالگی بهم گفتی تو لایق بهتر از منی
و تو همون 20 سالگی ولم کردی و رفتی . . .
توی 21 سالگی در حالی که خبر نداشتم زندهای یا نه دوستم زنگ زد و منو به عروسیش دعوت کرد . . .
توی 22 سالگی فهمیدم شوهر دوستم تویی . . .
توی 23 سالگی فهمیدم بچه دار شدی . . .
توی 24 سالگی فهمیدم اسم بچت اسم دوستدختریه که قبل از من داشتی . . .
توی 25 سالگی فهمیدم منو هیچوقت دوستم نداشتی :)
حالا که 30 ساله شدم و همهی این سالهارو به یاد تو گذروندم و صدای تو هر روز از طبقهی بالایی که قربون صدقهی دخترت میرفتی میومد . . .
38 سالمه و دخترت 15 سالشه . . .
با یپسری دوست شده...خیلی هم همو دوست دارن،
هر روز میاد برام از خاطرهاشون تعریف میکنه،
آخه همدم دخترت منم !
ته چشمهات میشه ی ترسیرو حس کرد ...
حالا 43 سالمه و دختر 20 سالت اومده تو بغلم گریه میکنه ،
چون پسرم ولش کرده . . . :)))
و حالا توی سن 44 سالگی
ازت ی سوالی دارم . . .
عشق پونزده سالگی من ، فقط بهم بگو :
میارزید !?
۲۳.۹k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.