عاشقانه های شبنم تقدیم بهترین همدمم
آغاز مى كنم سفرم را ، تو هم بيا
شايد رها شويم از اين حال و اين هوا
حال دلم سياه شده در هواى شب
خورشيد رفته از نفس سرد شهر ما
بت هاى سنگ دل همه جا را گرفته اند
بايد در اين سفر بروم خانه ى خدا
دست مرا بگير و به پايم توان بده
تا بگذرم كنار تو از سنگ و صخره ها
خاك زمين اگرچه هم آواى ما نشد
آبى آسمان شده همراه و آشنا
برخيز؛ راه مبهم و فرصت كم است و ما
تازه رسيده ايم به آغاز ماجرا
از شيب دره هاى به سمت هبوط تا
امواج رودهاى خروشان ادعا
از كوه هاى پرخطر بين راه تا
وهم سياه جنگل مرموز شب نما
بايد گذشت و رفت و نترسيد و جا نماند
آغاز مى كنم سفرم را؛ تو هم بيا
شايد رها شويم از اين حال و اين هوا
حال دلم سياه شده در هواى شب
خورشيد رفته از نفس سرد شهر ما
بت هاى سنگ دل همه جا را گرفته اند
بايد در اين سفر بروم خانه ى خدا
دست مرا بگير و به پايم توان بده
تا بگذرم كنار تو از سنگ و صخره ها
خاك زمين اگرچه هم آواى ما نشد
آبى آسمان شده همراه و آشنا
برخيز؛ راه مبهم و فرصت كم است و ما
تازه رسيده ايم به آغاز ماجرا
از شيب دره هاى به سمت هبوط تا
امواج رودهاى خروشان ادعا
از كوه هاى پرخطر بين راه تا
وهم سياه جنگل مرموز شب نما
بايد گذشت و رفت و نترسيد و جا نماند
آغاز مى كنم سفرم را؛ تو هم بيا
۶.۱k
۱۸ شهریور ۱۴۰۲