قلب مهمانخانه نیست که
قلب مهمانخانه نیست که
آدم ها بیایند ،
دو یا سه روز در آن بمانند
و بعد بروند ؛
قلب لانه گنجشک نیست که
در بهار ساخته شود و در پائیز
باد آن را با خودش ببرد ؛
قلب راستش نمی دانم چیست ..!
اما این را می دانم که جای
آدم های خیلی خوب است ؛
قلب چاه دلخوری نیست که
به وقت بد خلقی سنگریزه ای
به درونش بیندازی تا صدای
افتادنش را بشنوی ؛
قلب آینه ای است که با هر
شکستنش چند تکه می شود
و یکپارچه از هم می پاشد ؛
قلب قاصدکی است که اگر
پرهایش را بچینی دیگر
در آسمان اوج نمی گیرد ؛
قلب برکه ای ست که آرامشش
به یک نگاه به هم می ریزد ؛
قلب اگر بتواند کسی را دوست
بدارد خوبی ها و حتی
زخم زبان هایش را نقش
دیوارش می کند ؛
حال آنکه قلب چیست بماند !
فقط این را می دانم قلب
وسعتی دارد به اندازه خدا ؛
من مقدس تر از قلب سراغ ندارم ...
آدم ها بیایند ،
دو یا سه روز در آن بمانند
و بعد بروند ؛
قلب لانه گنجشک نیست که
در بهار ساخته شود و در پائیز
باد آن را با خودش ببرد ؛
قلب راستش نمی دانم چیست ..!
اما این را می دانم که جای
آدم های خیلی خوب است ؛
قلب چاه دلخوری نیست که
به وقت بد خلقی سنگریزه ای
به درونش بیندازی تا صدای
افتادنش را بشنوی ؛
قلب آینه ای است که با هر
شکستنش چند تکه می شود
و یکپارچه از هم می پاشد ؛
قلب قاصدکی است که اگر
پرهایش را بچینی دیگر
در آسمان اوج نمی گیرد ؛
قلب برکه ای ست که آرامشش
به یک نگاه به هم می ریزد ؛
قلب اگر بتواند کسی را دوست
بدارد خوبی ها و حتی
زخم زبان هایش را نقش
دیوارش می کند ؛
حال آنکه قلب چیست بماند !
فقط این را می دانم قلب
وسعتی دارد به اندازه خدا ؛
من مقدس تر از قلب سراغ ندارم ...
۷.۷k
۰۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.