وحشیانه چنگ میزنمـ به باور این ڪ نارس مۍروۍ...
وحشیانه چنگ میزنمـ به باور این ڪ نارس مۍروۍ...
مۍدانۍ چرا؟ واضح است، چون دوست داشتن زیاد همیشه دل را مۍزند، حتۍ دلِ آدمـ ڪال را...
و من آدمـ دوست داشتنِ فراوانمـ...
شورِ دوست داشتن را در مۍ آورمـ و گند مۍزنمـ با این ڪ مۍ دانمـ هر چه بیشتر ابرازش ڪنمـ معناۍ ڪمترۍ پیدا مۍڪند اما مرا ڪ میشناسۍ، من آدمـ خرج ڪردنِ جسارتم...
جنگجوۍ قدرتمندۍ ڪ در میدان عشق همیشه سپر انداخت تا خنجر مدام توۍ سینه اش بازۍڪند،تا زخمِ عمیقِ فرق سرَش باز تر شود، تا مبادا معشوق، نامه ۍ "فدایت شوم را باطل بداند...
معشوقۍ ڪ شنید سنگ مفت است و اما نشنید ڪ گنجشڪ جان دارد...
معشوقۍ ڪ شنید "دوست دارم اما نشنید "نمۍتوانم ڪسۍ را مثل تو دوست بدارم...
مۍ دانۍ عاشق اهلۍماندن است و معشوق وحشۍ رفتن...
عاشق قلبش مۍ خارد، گوشش مۍ تپد و پایش از دهنش بیرون مۍ زند تا بگوید عاشق است و اما معشوق قلبش عقیم است، نازاست، بار عشق را نمۍتواند حمل ڪند و مۍرود...
عینڪت را بالاتر مۍبرۍ و با دقت نگاه مهربانت را حواله ۍصورتم مۍڪنۍ...
دست مۍ ڪشم روۍموهایت ڪ برف سنگینۍ روۍ آن ها نشسته، لبخند مۍزنم نمۍدانم دیگر چه بگویم تا حق مطلب را عطا ڪنم ...
مۍگویم: بیرون بیا از حاشیه ۍ امن...
ڪال نمـان برس بعد بـرو...
مۍگویۍ: ببخش ڪ همیشه مۍ روم ومۍروۍ...
جـدایۍ درد بۍ درمـان عشق است...🥀
جـدایۍ حرف بۍ پایان عشق است...🥀
جـدایۍ قصه هاۍ تلخ دارد...🥀
جـدایۍ ناله هاۍ سخت دارد...🥀
جـدایۍ شاه بۍ پایـان عشق است...🥀
جـدایۍ راز بۍ پایان عشق است...🥀
جـدایۍ گریه وفریـاد دارد...🥀
جـدایۍ مرگ دارد درد دارد...🥀
خدایـا دور ڪن درد جـدایۍ....🥀
ڪ بۍـزارم دگـر از اشنـایۍ...🥀
#خاصترین
مۍدانۍ چرا؟ واضح است، چون دوست داشتن زیاد همیشه دل را مۍزند، حتۍ دلِ آدمـ ڪال را...
و من آدمـ دوست داشتنِ فراوانمـ...
شورِ دوست داشتن را در مۍ آورمـ و گند مۍزنمـ با این ڪ مۍ دانمـ هر چه بیشتر ابرازش ڪنمـ معناۍ ڪمترۍ پیدا مۍڪند اما مرا ڪ میشناسۍ، من آدمـ خرج ڪردنِ جسارتم...
جنگجوۍ قدرتمندۍ ڪ در میدان عشق همیشه سپر انداخت تا خنجر مدام توۍ سینه اش بازۍڪند،تا زخمِ عمیقِ فرق سرَش باز تر شود، تا مبادا معشوق، نامه ۍ "فدایت شوم را باطل بداند...
معشوقۍ ڪ شنید سنگ مفت است و اما نشنید ڪ گنجشڪ جان دارد...
معشوقۍ ڪ شنید "دوست دارم اما نشنید "نمۍتوانم ڪسۍ را مثل تو دوست بدارم...
مۍ دانۍ عاشق اهلۍماندن است و معشوق وحشۍ رفتن...
عاشق قلبش مۍ خارد، گوشش مۍ تپد و پایش از دهنش بیرون مۍ زند تا بگوید عاشق است و اما معشوق قلبش عقیم است، نازاست، بار عشق را نمۍتواند حمل ڪند و مۍرود...
عینڪت را بالاتر مۍبرۍ و با دقت نگاه مهربانت را حواله ۍصورتم مۍڪنۍ...
دست مۍ ڪشم روۍموهایت ڪ برف سنگینۍ روۍ آن ها نشسته، لبخند مۍزنم نمۍدانم دیگر چه بگویم تا حق مطلب را عطا ڪنم ...
مۍگویم: بیرون بیا از حاشیه ۍ امن...
ڪال نمـان برس بعد بـرو...
مۍگویۍ: ببخش ڪ همیشه مۍ روم ومۍروۍ...
جـدایۍ درد بۍ درمـان عشق است...🥀
جـدایۍ حرف بۍ پایان عشق است...🥀
جـدایۍ قصه هاۍ تلخ دارد...🥀
جـدایۍ ناله هاۍ سخت دارد...🥀
جـدایۍ شاه بۍ پایـان عشق است...🥀
جـدایۍ راز بۍ پایان عشق است...🥀
جـدایۍ گریه وفریـاد دارد...🥀
جـدایۍ مرگ دارد درد دارد...🥀
خدایـا دور ڪن درد جـدایۍ....🥀
ڪ بۍـزارم دگـر از اشنـایۍ...🥀
#خاصترین
۷.۱k
۲۶ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.