فیک: گودال
فیک: گودال
part⁵³
سویچ ماشین از جیبش بیرون آورد
" سویچ ازش کِش رفتم با ماشین میریم "jk
به سمت ماشین حرکت کرد که با حرف دختر سرجاش ایستاد
" آقای کودن اونا با چی بیان؟ اینطوری تهیونگ بدتر کُفری میشه "a.t
با پوزخندی بر لب به سمت دختر چرخید
" برای اونم یه فکری کردم بیا سوار شو تا پیدامون نکرده "jk
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
با قهوهای گرمی در دست به کاپوت ماشین تکیه داده بود و به منظره زمستانی روبهرو نگاه میکردن
حسابی از مکان جشن دور شده بودند به قدری که موبایل هاشون آنتن نمیداد
سوز سرد زمستانی به بدن ظریف دختر میخورد که باعث لرزش میشد
جئون کاپشن گرمی به تن داشت برای همین متوجه سرمای سخت زمستان نمیشد
" کاپشن میخوای؟ "jk
" مگه توی ماشین هست؟ "a.t
" نه "jk
" پسچی حرف میزنی دیونه "a.t
" کاپشن خودمو گفتم چُلمغز "jk
" نمیخوام سردم نیست "a.t
قهوه روی کاپوت ماشین گذاشت و کاپشن از تنش در آورد
" گفتم که نمیخوام "a.t
کاپشن روی شون های سرد دختر گذاشت
" سرما میخوری اون موقع من باید برم برات دارو بگیرم "jk
" نترس مریض شم بهت زحمت نمیدم "a.t
" چیزی هم نگی خودم انجام میدم "jk
" راستی... "a.t
" چیه؟ "jk
" وقتی ماشین برداشتیم گفتی برای پسرا یه فکری کردی، فکرت چی بود؟ "a.t
" تاکسی میگیرن "jk
" خخخ فکرت حرف نداره...خخخ واقعا دیونهای الحق که فضایی "a.t
" شما لطف داری بانو "jk
" اوح قشنگ میزنی! "a.t
" قشنگحرف میزنم فقط زبون نمیریزم "jk
" تو؟ مطمعنی که توی زبون ریختن مدرک نداری! "a.t
" یه پا استادم واسه خودم "jk
" اوح معلومه "a.t
" خودتت سردتت نیست؟ "a.t
" کت به اندازه کافی کلف هست تازه من پهلون ترم "jk
به بدن عضله ایش نگاه کرد و زد زیر خنده
" باز چته؟ "jk
" هاهاهاها همیشه باعث میشی بخنده ام خخخ "a.t
" مگه دروغه؟ هم ازت بلند ترم هم کنده تر "jk
" خیر سرت مردیا! "a.t
" تو مثل مورچه میمونی واسم، ریزه میزه "jk
" یه جوری میزنمت تا ریزه میزه حالیت شه "a.t
" هاها اصلا چیزی حس نمیکنم "jk
محکم با آرنجش توی پَهلوی جئون زد
اخ جئون در آمد و توی خودش جمع شد
" اخه چه مرگته؟(درد) "jk
" حالا ریزه میزه حالیت شد! "a.t
" بدجوری دستت سنگینه(درد) "jk
part⁵³
سویچ ماشین از جیبش بیرون آورد
" سویچ ازش کِش رفتم با ماشین میریم "jk
به سمت ماشین حرکت کرد که با حرف دختر سرجاش ایستاد
" آقای کودن اونا با چی بیان؟ اینطوری تهیونگ بدتر کُفری میشه "a.t
با پوزخندی بر لب به سمت دختر چرخید
" برای اونم یه فکری کردم بیا سوار شو تا پیدامون نکرده "jk
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
با قهوهای گرمی در دست به کاپوت ماشین تکیه داده بود و به منظره زمستانی روبهرو نگاه میکردن
حسابی از مکان جشن دور شده بودند به قدری که موبایل هاشون آنتن نمیداد
سوز سرد زمستانی به بدن ظریف دختر میخورد که باعث لرزش میشد
جئون کاپشن گرمی به تن داشت برای همین متوجه سرمای سخت زمستان نمیشد
" کاپشن میخوای؟ "jk
" مگه توی ماشین هست؟ "a.t
" نه "jk
" پسچی حرف میزنی دیونه "a.t
" کاپشن خودمو گفتم چُلمغز "jk
" نمیخوام سردم نیست "a.t
قهوه روی کاپوت ماشین گذاشت و کاپشن از تنش در آورد
" گفتم که نمیخوام "a.t
کاپشن روی شون های سرد دختر گذاشت
" سرما میخوری اون موقع من باید برم برات دارو بگیرم "jk
" نترس مریض شم بهت زحمت نمیدم "a.t
" چیزی هم نگی خودم انجام میدم "jk
" راستی... "a.t
" چیه؟ "jk
" وقتی ماشین برداشتیم گفتی برای پسرا یه فکری کردی، فکرت چی بود؟ "a.t
" تاکسی میگیرن "jk
" خخخ فکرت حرف نداره...خخخ واقعا دیونهای الحق که فضایی "a.t
" شما لطف داری بانو "jk
" اوح قشنگ میزنی! "a.t
" قشنگحرف میزنم فقط زبون نمیریزم "jk
" تو؟ مطمعنی که توی زبون ریختن مدرک نداری! "a.t
" یه پا استادم واسه خودم "jk
" اوح معلومه "a.t
" خودتت سردتت نیست؟ "a.t
" کت به اندازه کافی کلف هست تازه من پهلون ترم "jk
به بدن عضله ایش نگاه کرد و زد زیر خنده
" باز چته؟ "jk
" هاهاهاها همیشه باعث میشی بخنده ام خخخ "a.t
" مگه دروغه؟ هم ازت بلند ترم هم کنده تر "jk
" خیر سرت مردیا! "a.t
" تو مثل مورچه میمونی واسم، ریزه میزه "jk
" یه جوری میزنمت تا ریزه میزه حالیت شه "a.t
" هاها اصلا چیزی حس نمیکنم "jk
محکم با آرنجش توی پَهلوی جئون زد
اخ جئون در آمد و توی خودش جمع شد
" اخه چه مرگته؟(درد) "jk
" حالا ریزه میزه حالیت شد! "a.t
" بدجوری دستت سنگینه(درد) "jk
۸.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.