احساسترانفسمیکشم

.
اِحساسَت‌رانفَس‌میکِشَم
نِگاهَت‌رامی‌خوانَم
قَلبَت‌رامی‌نوازَم
صِدایَت‌رامی‌بوسَم
از؏ـاشقانه‌هایَت‌
برای‌ِخودم‌لباس‌میدوزَم
دیوانه‌نیستَم
فَقَط
یک‌جورِخاص
که‌ِکَسی‌بَلدنیست
دوستَت‌دارَم •
دیدگاه ها (۱)

اگر درد را احساس کردی "زنده ای"اما اگر درد دیگران را احساس ک...

بَرنده باش، نه بُرّنده !نه کسی که امیدِ کسی را می بُرد، نه ک...

خیال دیدنت چه دلپذیر بود،جوانی‌ام در این امید پیر شد،نیامدی ...

- و آغوش تو بود که ثابت کردگاهی در حصار دستان کسی بودنمیتوان...

عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم

مامان...لطفا بس کن....خواهش میکنم...من هیچ گوهی نیستم خودم م...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط