ما چون ز دري پاي کشيديم، کشيديم
ما چون ز دري پاي کشيديم، کشيديم
اميد ز هر کس که بريديم،بريديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند
از گوشه بامي که پريديم، پريديم
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندي و رميديم،رميديم
نام تو که باغ اِرَم و روضه خلد است
انگار که ديديم نديديم،نديديم
صد باغ بهار است و صلاي گل و گلشن
گر ميوه يک باغ نچيديم،نچيديم
سر تا به قدم تيغ دعاييم و تو غافل
هان واقف دم باش رسيديم، رسيديم
وحشي سبب دوري و اين قسم سخنها
آن نيست که ما هم نشنيديم، شنيديم
اميد ز هر کس که بريديم،بريديم
دل نيست کبوتر که چو برخاست نشيند
از گوشه بامي که پريديم، پريديم
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندي و رميديم،رميديم
نام تو که باغ اِرَم و روضه خلد است
انگار که ديديم نديديم،نديديم
صد باغ بهار است و صلاي گل و گلشن
گر ميوه يک باغ نچيديم،نچيديم
سر تا به قدم تيغ دعاييم و تو غافل
هان واقف دم باش رسيديم، رسيديم
وحشي سبب دوري و اين قسم سخنها
آن نيست که ما هم نشنيديم، شنيديم
۱۶.۱k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.