ای در دل من نشسته بگشاده دری

ای در دل من نشسته بگشاده دری
جز تو دگری نجویم و کو دگری؟!

با هرکه ز دل داد زدم، دَفعی گفت
تو دفع مده که نیست از تو گذری
دیدگاه ها (۵)

ما چون ز دري پاي کشيديم، کشيديماميد ز هر کس که بريديم،بريديم...

بلد بود وقتی یک قاشق توی ظرف هست آن را همیشه طرف معشوقش بگذا...

میانِ ‌این ‌آدم‌هایی ‌کهمی‌آیند‌ و‌ می‌روند ...یک‌ نفر ‌امای...

با صد هزار جلوه برون آمدی که منبا صد هزار دیده تماشا کنم تو ...

دیشب در کنار قبر مطهر شهید رئیسی عزیز

من گم شده ام هرچه بگردی خبری نیستجز این دو سه تا شعر که گفتم...

صید و دام و صیاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط