نه مرا طاقت غربت

نه مرا طاقت غربت
نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری
که جز این چاره ندانم
.......


#سعدی🍃🌺
دیدگاه ها (۰)

من در تو گریزان شده اماز فتنه خویشمن آنِ تواممرا به من باز م...

یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیدن یک پنجره که می شود از...

‌واژه ی غریبِ این روزهاست ''وُجدان'' !همان که عده ای با داشت...

هزار درد مرا، عاشقانه درمان باشهزار راه مرا، ای یگانه پایان ...

مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا🌸گر تو شکیب داری طاقت نمانْد م...

تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی- الی#سعدی #شعر #شعرگراف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط