اخه چرا یهو اینطوری شد
اخه چرا یهو اینطوری شد
بخدا که دلم خیلی میسوزه
برای رابطه ای که سعی کردم ارامش وعشق دراون حاکم باشه وبود،خیلی خیلی حواسم جمع بودکه مبادا رفتارم وگفتارم طوری باشه که ذره ای باعث آزار
واذیتش نباشه ما حتی یکبارهم باهم نه دعوا کردیم نه حتی صدامون بلندشد همچین رابطه ای را یهویی ازدست دادن درداوره...
من هرچی داشتموتواین سالهایکی یکی ازدست دادم و
حالا رسیدم به ته ته خط دلم ازاین میسوزه که شایددیگه نتونم حتی اینجابیام وبرام مثل روز روشنه که چه روزهای سردوبی روحی درانتظارمه...
یاداونشبی که برای اولین باردستشو تو دستام گرفتم افتادم وبازچشام خیس شد ،یادمه کنارش نشستم توماشین اولین ملاقات هامون بود ومن خیلی اضطراب داشتم
اونشب برای اولین بار توی تمام عمرم جسارت اینو پیدا کردم که برای یک لحظه دستاشو بگیرم تو دستم ،خیلی میترسیدم قلبم داشت منفجر میشدبا دستپاچگی دستاشو بوسیدم وخواستم برم که با مقابله به مثل اون مواجه شدم واولین بوسه عمرم 😔😔😔
خیلی نامردی روزگار خیلی...
بخدا که دلم خیلی میسوزه
برای رابطه ای که سعی کردم ارامش وعشق دراون حاکم باشه وبود،خیلی خیلی حواسم جمع بودکه مبادا رفتارم وگفتارم طوری باشه که ذره ای باعث آزار
واذیتش نباشه ما حتی یکبارهم باهم نه دعوا کردیم نه حتی صدامون بلندشد همچین رابطه ای را یهویی ازدست دادن درداوره...
من هرچی داشتموتواین سالهایکی یکی ازدست دادم و
حالا رسیدم به ته ته خط دلم ازاین میسوزه که شایددیگه نتونم حتی اینجابیام وبرام مثل روز روشنه که چه روزهای سردوبی روحی درانتظارمه...
یاداونشبی که برای اولین باردستشو تو دستام گرفتم افتادم وبازچشام خیس شد ،یادمه کنارش نشستم توماشین اولین ملاقات هامون بود ومن خیلی اضطراب داشتم
اونشب برای اولین بار توی تمام عمرم جسارت اینو پیدا کردم که برای یک لحظه دستاشو بگیرم تو دستم ،خیلی میترسیدم قلبم داشت منفجر میشدبا دستپاچگی دستاشو بوسیدم وخواستم برم که با مقابله به مثل اون مواجه شدم واولین بوسه عمرم 😔😔😔
خیلی نامردی روزگار خیلی...
۲.۱k
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.