+تو روشنی قلبِ منی جونگ کوک...اگه اینجا آخرش هم بود این ی
+تو روشنی قلبِ منی جونگ کوک...اگه اینجا آخرش هم بود این یادت بمونه.
+اگه اینجا آخرش باشه، ترجیح میدم طوری ببوسمت که رد لبام تا ابد روی
تنت بمونه! من با کلمات خوب نیستم بِردی...هیچوقت نبودم...شاید برای
همین هم هیچوقت نتونستم برات کافی باشم...چون نتونستم بهت بگم دوست
داشتنت برام شبیهِ بهشت بود! توی قلب من جز تاریکی چیزی نبود، من با
روشنیِ تو بود که خاکستری شدم؛ خاکستری تو..
+اگه اینجا آخرش باشه، ترجیح میدم طوری ببوسمت که رد لبام تا ابد روی
تنت بمونه! من با کلمات خوب نیستم بِردی...هیچوقت نبودم...شاید برای
همین هم هیچوقت نتونستم برات کافی باشم...چون نتونستم بهت بگم دوست
داشتنت برام شبیهِ بهشت بود! توی قلب من جز تاریکی چیزی نبود، من با
روشنیِ تو بود که خاکستری شدم؛ خاکستری تو..
۶.۹k
۲۳ آبان ۱۴۰۱