وای بچها ببخشید اصلا چیزی تو ذهنم نبود

وای بچها ببخشید اصلا چیزی تو ذهنم نبود😔
پارت6
از دید هوانگ
(علامت هوانگ+علامت دوستش-)
+خفه شو منحرف علی بجای این چرتوپرتا برو سر مشقت
-عه خفه شو
+خب پس برو هرگوهی که میخوای بخور جز پیام دادن به من
-اه باشه خدافظ
+خدافظ
پایان چت
گوشیمو خاموش کردم و صورتمو بردم بالا و یهو دیدم ات مثل مراقبا ی مدرسه جلوم وایساده و یهو ریدم تو خودم
(علامت هوانگ+علامت ات/)
+از کی تا حالا اونجا وایسادی
/تا حدود ۳۰ثانیه پیش
+اها,خب کاریم داشتی؟
/اره حوصلم سر رفته
+خب چیکار کنیم؟
/نمیدونم
😑+
/ساعت چنده؟
+(به گوشیم نگاه کردم)ساعت ۷شبه
/میشه برسونیم تا ایستگاه اتوبوس😅
+باشه
(از تاب بلند شدم و دستشو گرفتم و تا نزدیکترین ایستگاه اتوبوس پیاده رفتیم
پرش زمانی به رسیدنمون به ایستگاه اتوبوس)
/خب دیگه رسیدیم مرسی که تا اینجا اومدی باهام
+خواهش
از دید ات
روی صندلی ایستگاه اتوبوس نشستم و منتظر اتوبوس موندم و به رفتن هوانگ نگاه کردم
و بعد از ۵دقیقه بلاخره اتوبوس اومد
سوار اتوبوس شدم و رسیدم خونه و صاف رفتم سمت اتاقم و رو تختم افتادم بدون اینکه به مامان بابام توجهی کنم و از نرم بودن تخت لذت بردم


وای بچها دستم شکست دیگه بقیشو فردا میزارم باییی
دیدگاه ها (۱)

بچها از هوانگ بیشتر فعالیت کنیم یا استری کیدز تو کامنتا بهم ...

حققق

50تایی شدنمون مبارک🥹🥹

bangchannnn

عشق مافیایی p8

عشق چیز خوبیه پارت ۷ که یهو جونگکوک اومد توی اتاق هی نزدیک و...

خون آشام من My vampire 🦇 Part 15ات: پدرسگ عنتر بزنم بمیره ای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط