صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند

صبوری می کنم تا تمام کلمات عاقل شوند

دارم هی پا به پای نرفتن
صبوری می‌کنم ...
صبوری می‌کنم تا تمام کلمات
عاقل شوند !
صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو
در ترانه کامل‌تر شود
صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم،
تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه...

صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ...
تا مرگ، خسته از دق‌الباب نوبتم
آهسته زیر لب... چیزی، حرفی،
سخنی بگوید
مثلاً وقت بسیار است و دوبار
باز خواهم گشت !

هِه ! مرا نمی‌شناسد مرگ
یا کودک است هنوز
و یا شاعران ساکتند!

حالا برو ای مرگ، برادر،
ای بیم ساده‌ی آشنا
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد

"سید علی صالحی"
دیدگاه ها (۱)

🕊وقتی به یاکریم ها نزدیک میشیمتا احساس خطر نکنن پرواز نمیکنن...

در داستانی تمثیلی آمده است که:گرگی استخوانی در گلویش گیر کرد...

‌‌خواهی مرا دوست بدار ‌و خواهی از من بیزار باش ، ‌برای من تف...

مهم نیست چی باشهاگه واقعا بهت آرامش میده انجامش بدهخیالت را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط