نمیدونم چرا واقعا اشکم جاری شد.
نمیدونم چرا واقعا اشکم جاری شد.
اون آقا زندگی رو برده ، مثل اینکه از همه خوشبختره که دل مهربونی داره
𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼
این قشنگ ترین ازدواجی بود که دیدم، عروس و داماد هر دو دوران کودکی و نوجوانیشون رو در خیریه گذروندن و با کمک مسئول اونجا که برای هردوشون مثل پدر بوده.ازدواج کردند.
اون آقا زندگی رو برده ، مثل اینکه از همه خوشبختره که دل مهربونی داره
𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼𖣥☼
این قشنگ ترین ازدواجی بود که دیدم، عروس و داماد هر دو دوران کودکی و نوجوانیشون رو در خیریه گذروندن و با کمک مسئول اونجا که برای هردوشون مثل پدر بوده.ازدواج کردند.
۳۷۷
۰۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.