عاشقانه
هزار شب نشسته ام به پای چشم های تو
رها نمی کند مرا هوای چشم های تو
من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را
به دوش خسته می کشم برای چشم های تو
مسافرم ولی هنوز هزار جاده فاصله ست
میان غربت من و سرای چشم های تو
قبیله ی شکیبِ من دوباره بار بسته است
تمام بی قراری ام فدای چشم های تو
بگو که عاقبت کجا ؟ کجای بغض سادگی
به خاک میسپاردم وفای چشم های تو ؟
رها نمی کند مرا هوای چشم های تو
من آن همیشه عاشقم که لحظه لحظه درد را
به دوش خسته می کشم برای چشم های تو
مسافرم ولی هنوز هزار جاده فاصله ست
میان غربت من و سرای چشم های تو
قبیله ی شکیبِ من دوباره بار بسته است
تمام بی قراری ام فدای چشم های تو
بگو که عاقبت کجا ؟ کجای بغض سادگی
به خاک میسپاردم وفای چشم های تو ؟
۱۱.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲