زودبه زوددلتنگ می شوم؛
زودبهزوددلتنگمیشوم؛
انگار چیزی درونم می خواهد خفه شود ، بغض راه گلویم را می بندد و من راهم را به سوی پنجره می کشانم شاید که از خفگی ام کم شود .
دست هایم یخ میکند سردم میشود ...
شب ها خوابم نمیبرد ،
چشمانت روبرویم هست.
راستش دیگر از چشمانت می ترسم ممکن است دیگر
سردم نشود خفه نشوم چشمانت یادم نیاید ..
هرچه هست خوابم می آید! :)))
به قصد دیدنت می خوابم ...
اینها خیال میکنند من دیوانه شده ام!
امامندیوانهنیستم؛
#فقطدلمخیلیخیلیبَرایَتتَنگاست•
²³:²⁶
¹³آذرمـاهِ¹⁴⁰¹
#no_copi🚫
#My
#MyMooN
انگار چیزی درونم می خواهد خفه شود ، بغض راه گلویم را می بندد و من راهم را به سوی پنجره می کشانم شاید که از خفگی ام کم شود .
دست هایم یخ میکند سردم میشود ...
شب ها خوابم نمیبرد ،
چشمانت روبرویم هست.
راستش دیگر از چشمانت می ترسم ممکن است دیگر
سردم نشود خفه نشوم چشمانت یادم نیاید ..
هرچه هست خوابم می آید! :)))
به قصد دیدنت می خوابم ...
اینها خیال میکنند من دیوانه شده ام!
امامندیوانهنیستم؛
#فقطدلمخیلیخیلیبَرایَتتَنگاست•
²³:²⁶
¹³آذرمـاهِ¹⁴⁰¹
#no_copi🚫
#My
#MyMooN
۷.۲k
۱۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.