بی تو از کوچه گذر کردم و مهتاب نبود

بی تو از کوچه گذر کردم و. مهتاب نبود
عکسی از روی دلارای تو در آب نبود

یادم آن روز بیامد که در آن کوچه ی عشق
بخت بدبخت من آلوده ی این خواب نبود

کوچه ی گرم و صمیمی که تو در آن بودی
بی رخت گرم تر از آخر سرداب نبود

باد در خالی آن پنجره غوغا می کرد
کاشکی دست کمش پنجره بی تاب نبود

نارون اشک من آهسته تماشا می کرد
پیچک کوچه هم از دست تو شاداب نبود

چشمه کوچه که از مهر تو در جوشش بود
بی تو خشکید و دگر جز خود مرداب نبود

کوچه شعری به من انگار که الهام نکرد
در هوایش اثری از غزل ناب نبود
دیدگاه ها (۷)

ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺐ ﻫﺎﯼﭘُﺮ ﮐﺎﺑﻮﺳﻢ ﺑﮕﯿﺮ!!!ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ...

چشم وا کردم و دیدم خبر از رویا نیستهیچ کس این همه اندازه ی م...

میتوانم رد پایت را بگیرم عشق من؟در خیابان دستهایت را بگیرم ع...

...امشب بغلم کن کمی آرام بگیرمآن قدر فشارم بده اصلاً که بمیر...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پارت : ۳۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط