به خودم که نگاه می کنم می بینم؛
به خودم که نگاه میکنم میبینم؛
باید چندین سالِ پیش به دنیا میآمدم!
کنارِ حوضِ آبی خانمان، زیرِ درخت خرمالو چای مینوشیدم ...
من باید خیلی سالِ پیش زندگی میکردم تا در و پنجره ی خانهیمان چوبی میبود...
و موسیقی را با گرامافون به جان و دلِ خانه تزریق میکردم...
عصرها حیاطش را آب و جارو میکردم و بوی خاک نم خوردم میپیچید ،
بعد دلمان گرم شود به عشق، به خانه، به زندگی...
خلاصه بگم....
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان !
من آدمِ این زمان نیستم....
از تار و پود ام جا مانده ام ... من آدم دو سه دهه پیشم...🍂🍁
باید چندین سالِ پیش به دنیا میآمدم!
کنارِ حوضِ آبی خانمان، زیرِ درخت خرمالو چای مینوشیدم ...
من باید خیلی سالِ پیش زندگی میکردم تا در و پنجره ی خانهیمان چوبی میبود...
و موسیقی را با گرامافون به جان و دلِ خانه تزریق میکردم...
عصرها حیاطش را آب و جارو میکردم و بوی خاک نم خوردم میپیچید ،
بعد دلمان گرم شود به عشق، به خانه، به زندگی...
خلاصه بگم....
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان !
من آدمِ این زمان نیستم....
از تار و پود ام جا مانده ام ... من آدم دو سه دهه پیشم...🍂🍁
۱.۳k
۰۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.