می کشتمت وساطت ایمان اگر نبود

می کشتمت! وساطت ایمان اگر نبود
پروای نان و پاس نمکدان اگر نبود

بی شانه ی تو سر به کجا می گذاشتم
ای نارفیق کوه و بیابان اگر نبود

پیراهنم به دادِ منِ تنگدل رسید،
خود سینه می شکافت، گریبان اگر نبود!

در رفته بود این جگر از کوره، بی گمان
همراهِ صبر، همتِ دندان اگر نبود!

از این جهان سفله به یک خیزش بلند،
رد می شدیم، تنگی دامان اگرنبود!

می گفتمت چه دیده ام و چیست در دلم،
این ترسِ خنده آورم از جان اگر نبود!

#حسین_جنتی
#عاشقانه ...
دیدگاه ها (۱)

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت ؟که تشنه مانده دلم در هوای ز...

خدا پایان ما را مثل گل پرپر نمی خواهددرخت دوستی را تل خاکستر...

قسمت این بودکه از دفتر پرواز بلندبه من خستهبه جز چشم پریدن ن...

هم از سکوت گریزان، هم از صدا بیزارچنین چرا دلتنگم؟ چنین چرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط